هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد فراق و آرزوی وصال معشوق سخن میگوید. او از تلخی زندگی بدون معشوق مینالد و از او میخواهد که با وصلش، زندگی جدیدی به او ببخشد. شاعر خود را سگ معشوق میداند و از او طلب کرم میکند. همچنین، او از مستی و شراب لعل معشوق سخن میگوید و آرزو میکند که معشوق برای یک نفس هم که شده، در برابر او بنشیند و از نرگس خود، جامی به او بدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند شراب و مستی ممکن است نیاز به توضیح بیشتری برای گروههای سنی پایینتر داشته باشد.
شمارهٔ ۱۳۷۱
دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی
گویی که شربتی ز می کوثرم دهی
تلخ است بیتو زندگی من مگر که تو
از وصل خویش زندگی دیگرم دهی
مستسقیم من و تو طبیب زلال وصل
چندانکه بیشتر طلبم کمترم دهی
ای من سگ تو درد سفالی کرم کنم
من کیستم که باده ز جام زرم دهی
طوطی صفت طمع نکنم کز شراب لعل
مستم کنی و در شکرستان سرم دهی
خواهم که یکنفس بنشینی برابرم
ساقی شوی ز نرگس خود ساغرم دهی
لب تشنه ام چو اهلی و از جرعه لبت
یکقطره ز آن به است که صد گوهرم دهی
گویی که شربتی ز می کوثرم دهی
تلخ است بیتو زندگی من مگر که تو
از وصل خویش زندگی دیگرم دهی
مستسقیم من و تو طبیب زلال وصل
چندانکه بیشتر طلبم کمترم دهی
ای من سگ تو درد سفالی کرم کنم
من کیستم که باده ز جام زرم دهی
طوطی صفت طمع نکنم کز شراب لعل
مستم کنی و در شکرستان سرم دهی
خواهم که یکنفس بنشینی برابرم
ساقی شوی ز نرگس خود ساغرم دهی
لب تشنه ام چو اهلی و از جرعه لبت
یکقطره ز آن به است که صد گوهرم دهی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.