هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر بی‌اعتنایی به دنیا و مادیات و تأکید بر ارزش‌های معنوی و اخلاقی است. شاعر از خاکساری و قناعت سخن می‌گوید و خود را در مقام پایین‌تری نسبت به دیگران قرار می‌دهد. او عشق و شور درونی خود را آتشی می‌داند که جهان را در بر گرفته است و از هرگونه طمع و دنیاپرستی دوری می‌جوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۳۶

گر مرا دنیا نباشد خاکدانی گو مباش
باز عالی همتم، زاغ آشیانی گو مباش

بز نیم در آخور قسمت، گیاهی گو مرو
سگ نیم بر خوانچهٔ رزق استخوانی گو مباش

گر همه کامم برآید نیم نانی خورده گیر
ور جهان بر من سرآید نیم جانی گو مباش

من سگ اصحاب کهفم بر در مردان مقیم
گرد هر در می‌نگردم استخوانی گو مباش

چون طمع یکسو نهادم پایمردی گو مخیز
چون زبان اندر کشیدم ترجمانی گو مباش

وه که آتش در جهان زد عشق شورانگیز من
چون من اندر آتش افتادم جهانی گو مباش

در معنی منتظم در ریسمان صورتست
نی چو سوزن تنگ چشمم ریسمانی گو مباش

در بن دیوار درویشی چه خوابت می‌برد
سر بنه بر بام دولت نردبانی گو مباش

گر به دوزخ در بمانم خاکساری گو بسوز
ور بهشت اندر نیابم بوستانی گو مباش

من چیم در باغ ریحان، خشک برگی، گو بریز
من کیم در باغ سلطان، پاسبانی، گو مباش

سعدیا درگاه عزت را چه می‌باید سجود
گرد خاک آلوده‌ای بر آستانی گو مباش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵
گوهر بعدی:غزل ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.