هوش مصنوعی: این شعر از غالب، بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، دوری از دشمنان، وصف دردهای عاشقانه و توصیف حالات روحی اوست. شاعر از یادآوری دشمنان خودداری می‌کند و به جای آن، به همنشینی با دوست در دلش اشاره دارد. او از خرابی‌های عالم و منعمان می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند سیل و خوشه‌چینی بیان می‌کند. همچنین، شاعر از ترس بدگمانی، مستی از باده، و رنجش از غمزه‌ها سخن می‌گوید و به رابطه عاشقانه و شرمگینی خود اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

شمارهٔ ۹۹

یاد از عدو نیارم وین هم ز دوربینی ست
کاندر دلم گذشتن با دوست همنشینی ست

در عالم خرابی از خیل منعمانم
سیلم به رخت شویی برقم به خوشه چینی ست

میرم ولی بترسم کز فرط بدگمانی
داند که جان سپردن از عافیت گزینی ست

در باده دیر مستم آری ز سخت جانی ست
در غمزه زودرنجی آری ز نازنینی ست

من سوی او ببینم داند ز بی حیایی ست
او سوی من نبیند دانم ز شرمگینی ست

ذوقی ست در ادایت قاصد تو و خدایت
در جیب من بیفشان خلدی که آستینی ست

زین خونچکان نواها دریاب ماجراها
هنگامه ام اسیری اندیشه ام حزینی ست

درد شکست دل را رام صدا نخواهم
ساز شکایت من تارش ز موی چینی ست

نازم به زودیابی نازد به گوش و گردن
چندان که ابر نیسان در گوهرآفرینی ست

سوزم دمی که یارم یاد آورد که غالب
در خاطرش گذشتن با غیر همنشینی ست
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.