۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۰

در پرده شکایت ز تو داریم و بیان هیچ
زخم دل ما جمله دهانست و زبان هیچ

ای حسن گر از راست نرنجی سخنی هست
ناز این همه یعنی چه؟ کمر هیچ و دهان هیچ

در راه تو هر موج غباری ست روانی
دلتنگ نگردم ز برافشاندن جان هیچ

بر گریه بیفزود زدل هر چه فرو ریخت
در عشق بود تفرقه سود و زیان هیچ

تن پروری خلق فزون شد ز ریاضت
جز گرمی افطار ندارد رمضان هیچ

دنیاطلبان عربده مفت ست بجوشید
آزادی ما هیچ و گرفتاریتان هیچ

پیمانه رنگی ست درین بزم به گردش
هستی همه طوفان بهارست خزان هیچ

عالم همه مرآت وجودست عدم چیست؟
تا کار کند چشم محیط ست و کران هیچ

در پرده رسوایی منصور نوایی ست
رازت نشنودیم ازین خلوتیان هیچ

غالب ز گرفتاری اوهام برون آی
بالله جهان هیچ و بد و نیک جهان هیچ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.