هوش مصنوعی: این شعر از غم‌ها و رنج‌های شاعر در برابر روزگار و تقدیر سخن می‌گوید. او از بی‌عدالتی‌های زمانه، ناامیدی، و تلخی‌های زندگی شکایت دارد، اما در عین حال به امیدواری و پذیرش سرنوشت اشاره می‌کند. شاعر از ناتوانی در برابر جبر روزگار می‌نالد و در پایان، با اشاره به غزل‌سرایی، بی‌قراری خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی، ناامیدی، و پذیرش سرنوشت است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جبر و اختیار نیاز به درک بالاتری از زندگی دارند.

شمارهٔ ۱۳۳

از رشک کرد آنچه به من روزگار کرد
در خستگی نشاط مرا دید خوار کرد

در دل همی ز بینش من کینه داشت چرخ
چون دید کان نماند نهان آشکار کرد

بد کرد چون سپهر به من گر چه من بدم
باید بدین حساب ز نیکان شمار کرد

لنگر گسست صرصر و کشتی شکست موج
دانا خورد دریغ که نادان چه کار کرد

از بس که در کشاکشم از کار رفت دست
بند مرا گسستن بند استوار کرد

عمری به تیرگی به سر آورده ام که مرگ
شادم به روشنایی شمع مزار کرد

تا می به رغم من فتد از دست من خاک
افراط ذوق دست مرا رعشه دار کرد

کوته نظر حکیم که گفتی هر آینه
نتوان فزون ز حوصله جبر اختیار کرد

نومیدی از تو کفر و تو راضی نه ای به کفر
نومیدیم دگر به تو امیدوار کرد

غالب که چرخ را به نوا داشت در سماع
امشب غزل سرود و مرا بی قرار کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.