۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۹

من به وفا مردم و رقیب به در زد
نیمه لبش انگبین و نیمه تبر زد

در نمکش بین و اعتماد نفوذش
گر به می افگند هم به زخم جگر زد

کیست درین خانه کز خطوط شعاعی
مهر نفس ریزه ها به روزن در زد؟

دعوی او را بود دلیل بدیهی
خنده دندان نما به حسن گهر زد

غیرت پروانه هم به روز مبارک
ناله چه آتش به بال مرغ سحر زد

لشکر هوشم به زور می نشکستی
غمزه ساقی نخست راه نظر زد

زان بت نازک چه جای دعوی خونست
دست وی و دامنی که او به کمر زد

برگ طرب ساختیم و باده گرفتیم
هر چه ز طبع زمانه بیهده سر زد

شاخ چه بالد گر ارمغان گل آرد
تاک چه نازد اگر صلای ثمر زد

کام نبخشیده ای گنه چه شماری
غالب مسکین به التفات نیرزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.