هوش مصنوعی: این شعر از غالباً از عشق، فراق، اضطراب و نگرانی‌های عاطفی سخن می‌گوید. شاعر احساساتی مانند ترس، شوق، و حسرت را با تصاویر زیبایی مانند طایر سوخته، دزد گنجینه، و سوار بی‌عنوان بیان می‌کند. همچنین، مضامین معنوی مانند ارتباط با خدا و اضطراب روحانی نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۱۴۰

گرسنه به که برآید ز فاقه جانش و لرزد
از آن که دررسد از راه میهمانش و لرزد

نفس به گرد دل از مهر می تپد به فراقت
چو طایری که بسوزانی آشیانش و لرزد

منم به وصل به گنجینه راه یافته دزدی
که در ضمیر بود بیم پاسبانش و لرزد

دگر به کام خود ای دل چه بهره برد توانی
ز ساده ای که زنی بوسه بر دهانش و لرزد

نترسد ار ز گسستن خدا نخواسته باشد
چرا رسد سر آن طره بر میانش و لرزد؟

ز شور ناله دل دارد اضطراب روانم
چو رایضی که ز کف در رود عنانش و لرزد

ز جنبش مژه مانی دم نگاه به مستی
که بی اراده جهد تیر از کمانش و لرزد

ز شیخ وجد به ذوق نشاط نغمه نیابی
مگر به دل گذرد مرگ ناگهانش و لرزد

فغان ز خجلت صراف کم عیار که ناگه
برآورند زر قلب از دکانش و لرزد

گر از فشاندن جان شور نیست در سر غالب
چرا به سجده نهد سر بر آستانش و لرزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.