۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۱

به مرگ من که پس از من به مرگ من یاد آر
به کوی خویشتن آن نعش بی کفن یاد آر

من آن نیم که ز مرگم جهان به هم نخورد
فغان زاهد و فریاد برهمن یاد آر

به بام و در ز هجوم جوان و پیر بگوی
به کوی و برزن از اندوه مرد و زن یاد آر

به ساز ناله گروهی ز اهل دل دریاب
به بند مرثیه جمعی ز اهل فن یاد آر

ملال خلق و نشاط رقیب در همه حال
غریو خویش به تحسین تیغ زن یاد آر

به خود شمار وفاهای من ز مردم پرس
به من حساب جفاهای خویشتن یاد آر

چه دید جان من از چشم پرخمار بگوی
چه رفت بر سرم از زلف پرشکن یاد آر

خروش و زاری من در سیاهی شب زلف
دم فتادن دل در چه ذقن یاد آر

بسنج تا ز تو بر من در آن محل چه گذشت
نخوانده آمدن من در انجمن یاد آر

ز من پس از دو سه تسلیم یک نگه وانگه
ز خود پس از دو سه دشنام یک سخن یاد آر

هزار خسته و رنجور در جهان داری
یکی ز غالب رنجور خسته تن یاد آر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.