هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دل خود می‌خواهد که نشانه‌ای از امید، عشق و شادی بیاورد، حتی اگر نشانه‌ای کوچک یا دردناک باشد. او به دنبال تسکین زخم‌های روحی خود است و از بخت و روزگار می‌خواهد که گاهی به او توجه کند. شاعر همچنین از شوق و اندوه خود می‌گوید و آرزو می‌کند که پیامی از معشوق یا نشانه‌ای از وصال دریافت کند. در نهایت، او از خداوند می‌خواهد که بوسه‌ای از گنج دهانش به او عطا کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۹۲

ای دل از گلبن امید نشانی به من آر
نیست گر تازه گلی برگ خزانی به من آر

تا دگر زخم به ناسور توانگر گردد
هدیه ای از کف الماس فشانی به من آر

همدم روز گدایی سبک از جا برخیز
جان گرو، جامه گرو رطل گرانی به من آر

دلم ای شوق ز آشوب غمی نگشاید
فتنه ای چند ز هنگامه ستانی به من آر

گیرم ای بخت هدف نیستم آخر گاهی
غلط انداز خدنگی ز کمانی به من آر

ای نیاورده به کف نامه شوقی ز کفی
بی زبان مژده وصلی ز زبانی به من آر

ای در اندوه تو جان داده جهانی از رشک
مکش از رشکم و اندوه جهانی به من آر

ای ز تار دم شمشیر توام بستر خواب
شمع بالین ز درخشنده سنانی به من آر

یارب این مایه وجود از عدم آورده تست
بوسه ای چند هم از گنج دهانی به من آر

سخن ساده دلم را نفریبد غالب
نکته ای چند ز پیچیده بیانی به من آر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.