هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و پراحساس، بیانگر درد فراق و تمایل به دیدار معشوق است. شاعر با تصاویر زیبا و احساسی، از دوری معشوق و آرزوی وصال میگوید و از نادیده گرفته شدنش شکایت میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۱۹۶
بیا و جوش تمنای دیدنم بنگر
چو اشک از سر مژگان چکیدنم بنگر
ز من به جرم تپیدن کناره می کردی
بیا به خاک من و آرمیدنم بنگر
گذشته کار من از رشک غیر شرمت باد
به بزم وصل تو خود را ندیدنم بنگر
شنیده ام که نبینی و ناامید نیم
ندیدن تو شنیدم شنیدنم بنگر
دمید دانه و بالید و آشیانگه شد
در انتظار هما دام چیدنم بنگر
نیازمندی حسرت کشان نمی دانی
نگاه من شو و دزدیده دیدنم بنگر
اگر هوای تماشای گلستان داری
بیا و عالم در خون تپیدنم بنگر
جفای شانه که تاری گسسته زان سر زلف
ز پشت دست به دندان گزیدنم بنگر
بهار من شو و گل گل شگفتنم دریاب
به خلوتم بر و ساغر کشیدنم بنگر
به داد من نرسیدی ز درد جان دادم
به داد طرز تغافل رسیدنم بنگر
تواضعی نکنم، بی تواضعی غالب
به سایه خم تیغش خمیدنم بنگر
چو اشک از سر مژگان چکیدنم بنگر
ز من به جرم تپیدن کناره می کردی
بیا به خاک من و آرمیدنم بنگر
گذشته کار من از رشک غیر شرمت باد
به بزم وصل تو خود را ندیدنم بنگر
شنیده ام که نبینی و ناامید نیم
ندیدن تو شنیدم شنیدنم بنگر
دمید دانه و بالید و آشیانگه شد
در انتظار هما دام چیدنم بنگر
نیازمندی حسرت کشان نمی دانی
نگاه من شو و دزدیده دیدنم بنگر
اگر هوای تماشای گلستان داری
بیا و عالم در خون تپیدنم بنگر
جفای شانه که تاری گسسته زان سر زلف
ز پشت دست به دندان گزیدنم بنگر
بهار من شو و گل گل شگفتنم دریاب
به خلوتم بر و ساغر کشیدنم بنگر
به داد من نرسیدی ز درد جان دادم
به داد طرز تغافل رسیدنم بنگر
تواضعی نکنم، بی تواضعی غالب
به سایه خم تیغش خمیدنم بنگر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.