۱۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۵

سبکروحم بود بار من اندک
چرا نشماری آزار من اندک

تنم فرسوده در بند تو بسیار
دلت بخشوده بر کار من اندک

از این پرسش که بسیارست از تو
شد اندوه دل زار من اندک

همانا زان حکایتها که دارم
شنیدستی ز غمخوار من اندک

ز خاصانت گرامی گوهری هست
که می داند ز اسرار من اندک

سر کوچک دلیهای تو گردم
که آسان کرده دشوار من اندک

برآیی از نورد موج تشویر
نهی گر دل به گفتار من اندک

مدان کز دستبرد تست گر هست
متاع صبر در بار من اندک

وجودم خوان یغما بود غم را
تو هم بردی ز بسیار من اندک

نگویم تا نباشد نغز غالب
چه غم گر هست اشعار من اندک؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.