هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از غالب، شور و شوق عشق، درد فراق، وصف طبیعت و عناصر آن، و مفاهیم فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند. شاعر از عشق، درد، شادی، و حسرت سخن می‌گوید و از عناصری مانند آتش، باد، و آب برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

شمارهٔ ۲۴۷

این چه شورست که از شوق تو در سر دارم؟
دل پروانه و تمکین سمندر دارم

آهم از پرده دل بی تو شرر می بیزد
شیشه لبریز می و سینه پر آذر دارم

ای متاع دو جهان رنگ به عرض آورده
هان صلایی که ازین جمله دلی بردارم

من و پشتی که به خورشید قیامت گرم ست
تکیه بر داوری عرصه محشر دارم

آن چرا در طرب و این ز چه ره در تعب است؟
خنده بر غفلت درویش و توانگر دارم

کیست تا خار و خس از رهگذرش برچیند؟
دگر امشب سر آرایش بستر دارم

پرتو مهر سیاهی ز گلیمم نبرد
سایه ام سایه شب و روز برابر دارم

سوخت دل بی تو ز وصلم چه گشاید اکنون؟
حسرتت بیشتر و ذوق تو کمتر دارم

کهنه تاریخی داغم نفسم شعله ورست
شرح کشاف صد آتشکده از بر دارم

هم ز شادابی ناز تو به خود می بالم
ریشه در آب ز تار دم خنجر دارم

رازدار تو و بدنام کن گردش چرخ
هم سپاس از تو و هم شکوه ز اختر دارم

مرحبا سوهن و جان بخشی آبش غالب
خنده بر گمرهی خضر و سکندر دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.