هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر با تصاویر زیبا و استعارات غنی، حالات درونی خود را از جمله گریه، داغ دل، انتظار و عشق بیان می‌کند. او از معشوق می‌خواهد تا راه رسیدن به او را نشان دهد و در نهایت، خود را به عنوان گوهری ارزشمند معرفی می‌کند که تنها خریدارش معشوق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارات و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۶۵

صبح شد خیز که روداد اثر بنمایم
چهره آغشته به خوناب جگر بنمایم

پنبه یکسو نهم از داغ که رخشد چون روز
آخری نیست شبم را که سحر بنمایم

خویشتن را دگر از گریه نگهداشت به زور
جگر خسته خود آن به که دگر بنمایم

حد من نیست که بنمایمش آری از دور
با من آ تا سر آن راهگذار بنمایم

می کند ناز گمان کرده که خط دیر دمد
خیز تا شعبده جذب نظر بنمایم

آتش افروخته و خلق به حیرت نگران
رخصتی ده که به هنگامه هنر بنمایم

چون به محشر اثر سجده ز سیما جویند
داغ سودای تو ناچار ز سر بنمایم

دلربایانه به زندان همه روزم گذرد
بس که خود را به تو از روزن در بنمایم

بر رقم سنج یسار تو زنم بانگ به حشر
کش رضانامه خونهای هدر بنمایم

غالب این لعب به گل مهره رضاجویی تست
تو خریدار گهر باش گهر بنمایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.