هوش مصنوعی: این شعر از غالب با مضامین عاشقانه، عرفانی و فلسفی سرشار است. شاعر از درد عشق، فراق، ناشناخته ماندن احساسات و پیچیدگی‌های روح انسان سخن می‌گوید. او از ناتوانی در شناخت حقیقت عشق، ظلم و احسان، و تفاوت‌های ظاهری میان کفر و ایمان در عشق می‌نالد. همچنین، شاعر به زیبایی‌های طبیعت و ارتباط آن با عواطف انسانی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق، فراق، و تفاوت میان کفر و ایمان نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۸۰

حیف ست قتلگه ز گلستان شناختن
شاخ از خدنگ و غنچه ز پیکان شناختن

لب دوختم ز شکوه ز خود فارغم شمرد
نشناخت قدر پرسش پنهان شناختن

از شیوه های خاطر مشکل پسند کیست
کشتن به جرم درد ز درمان شناختن؟

از پیکرت بساط صفای خیال یافت
وصل تو از فراق تو نتوان شناختن

نازم دماغ ناز ندانی ز سادگی ست
کشتن به ظلم و کشته احسان شناختن

یاد آیدم به وصل تو در صحن گلستان
آن جلوه گل آتش سوزان شناختن

خاکی به روی نامه فشاندیم مفت تست
ناخوانده صفحه حال ز عنوان شناختن

ماییم و ذوق سجده چه مسجد چه بتکده
در عشق نیست کفر ز ایمان شناختن

مینا شکسته و می گلفام ریخته
محوم هنوز در گل و ریحان شناختن

لخت دلم به دامن و چاک غمم به جیب
اینک سزای جیب ز دامان شناختن

بگداخت بس که از اثر تاب روی تو
مهر از شفق به کوی تو نتوان شناختن

غالب به قدر حوصله باشد کلام مرد
باید ز حرف نبض حریفان شناختن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.