۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۷

گستاخ گشته ایم غرور جمال کو؟
پیچیده ایم سر ز وفا گوشمال کو؟

تا کی فریب حلم خدا را خدا نه ای
آن خوی خشمگین و ادای ملال کو؟

برگشته ام ز مهر و نمی گیریم به قهر
دارم دو صد جواب ولی یک سؤال کو؟

یا می گسست صحبت و یا می فزود ربط
لیکن مرا ملال و ترا انفعال کو؟

خواهی که برفروزی و سوزی درنگ چیست؟
خواهم که تیز سوی تو بینم مجال کو؟

گر گفته ایم کشتن و بستن به ما مخند
ما را تدارکی به سزا در خیال کو؟

داغم ز رشک شوکت صنعان ولی چه سود
آن دستگاه طاعت هفتاد سال کو؟

من بوسه جوی و تو به سخن داریم نگاه
لب تشنه با گهر چه شکیبد زلال کو؟

دل فتنه جوی و فرصت تکمیل عشق نیست
هنگامه سازی هوس زود بال کو؟

لب تا جگر ز تشنگیم سوخت در تموز
صاف شراب غوره و جام سفال کو؟

در باده طهور غم محتسب کجا؟
در عیش خلد آفت بیم زوال کو؟

غالب به شعر کم ز ظهوری نیم ولی
عادل شه سخن رس دریا نوال کو؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.