هوش مصنوعی:
این شعر از غالب، بیانگر درد و رنج شاعر از بیعدالتی، خیانت و دوری از معشوق است. او با پرسشهای متعدد، از ناپدید شدن عزیزان، بیگناهیهای از دست رفته و نالههای بیپاسخ میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه، انتقاد از بیعدالتی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۲۹۸
گویی به من کسی که ز دشمن رسیده کو؟
آن پیر زال سست پی قد خمیده کو؟
یادت نکرده خصم به عنوان به لفظ دوست
آن نامه نخوانده ز صد جا دریده کو؟
رعنا دلت به دختر همسایه بند نیست
آن مه رخ به گوشه ایوان خزیده کو؟
دوشینه گل به بستر و بالین نداشتی
آن برگ گل که در تن نازک خلیده کو؟
کس داوری نبرده ز جورت به دادگاه
آن بی گنه که شاه زبانش بریده کو
گویی به شحنه گوی که کس را نکشته ایم
آن نعش نیم سوخته ز آتش کشیده کو؟
گویی خمش شوی چو ز کویم بدر روی
آن دل که جز به ناله به هیچ آرمیده کو؟
گویی دمی ز گریه خونین به ما برآر
آن مایه خون که سر دهم از دل به دیده کو؟
بشنو که غالب از تو رمیده و به کعبه رفت
گفتی شگفتیی که بود ناشنیده کو؟
آن پیر زال سست پی قد خمیده کو؟
یادت نکرده خصم به عنوان به لفظ دوست
آن نامه نخوانده ز صد جا دریده کو؟
رعنا دلت به دختر همسایه بند نیست
آن مه رخ به گوشه ایوان خزیده کو؟
دوشینه گل به بستر و بالین نداشتی
آن برگ گل که در تن نازک خلیده کو؟
کس داوری نبرده ز جورت به دادگاه
آن بی گنه که شاه زبانش بریده کو
گویی به شحنه گوی که کس را نکشته ایم
آن نعش نیم سوخته ز آتش کشیده کو؟
گویی خمش شوی چو ز کویم بدر روی
آن دل که جز به ناله به هیچ آرمیده کو؟
گویی دمی ز گریه خونین به ما برآر
آن مایه خون که سر دهم از دل به دیده کو؟
بشنو که غالب از تو رمیده و به کعبه رفت
گفتی شگفتیی که بود ناشنیده کو؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.