۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۸

به دل ز عربده جایی که داشتی داری
شمار عهد وفایی که داشتی داری

به لب چه خیزد از انگیز وعده های وفا
به دل نشست جفایی که داشتی داری

تو کی ز جور پشیمان شدی چه می گویی؟
دروغ راست نمایی که داشتی داری

به سینه چون دل و در دل چو جان خزیدی و باز
نگاه مهرفزایی که داشتی داری

عتاب و مهر تو از هم شناختن نتوان
خرد فریب ادایی که داشتی داری

خراب باده دوشینه ای سرت گردم
ادای لغزش پایی که داشتی داری

به کردگار نگردیدی و همان به فسوس
حدیث روز جزایی که داشتی داری

کرشمه بار نهالی که بوده ای هستی
به سر ز فتنه هوایی که داشتی داری

هنوز ناز پی غمزه گم نداند کرد
ادای پرده گشایی که داشتی داری

جهانیان ز تو برگشته اند گر غالب
ترا چه باک خدایی که داشتی داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.