هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق، رنج‌های عشق، وصف معشوق و بی‌قراری‌های خود سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند فداکاری، عشق الهی، و ستایش معشوق در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۲۱

دیده ور آن که تا نهد دل به شمار دلبری
در دل سنگ بنگرد رقص بتان آزری

فیض نتیجه ورع از می و نغمه یافتیم
زهره ما برین افق داده فروغ مشتری

تا نبود به لطف و قهر هیچ بهانه در میان
شکر گرفت نارسا شکوه شمرد سرسری

ای تو که هیچ ذره را جز به ره تو روی نیست
در طلبت توان گرفت بادیه را به رهبری

هر که دل ست در برش داغ تو رویدش ز دل
تا چو به دیگری دهد باز بری به داوری

بس که به فن عاشقی غیرت غیر جانگزاست
با تو خوشم که جز تو نیست روی به هر که آوری

رشک ملک چه و چرا؟ چون به تو ره نمی برد
بیهده در هوای تو می پرد از سبکسری

حیف که من به خون تپم وز تو سخن رود که تو
اشک به دیده بشمری ناله به سینه بنگری

کوثر اگر به من رسد خاک خورم ز بی نمی
طوبی اگر ز من شود هیمه کشم ز بی بری

درد ترا به وقت جنگ قاعده تهمتنی
فکر مرا به زیر زنگ آینه سکندری

بینیم ار گداز دل در جگر آتشی چو سیل
غالب اگر دم سخن ره به ضمیر من بری
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.