هوش مصنوعی: این شعر از غم و اندوه شاعر نسبت به گذشته‌ای پر از عشق و اشتیاق سخن می‌گوید. او به روزهایی اشاره می‌کند که با یاد معشوق، شادمان بود و حتی در رنج‌ها نیز عشق می‌ورزید. اما اکنون، با از دست دادن آن احساسات، تنها رنج وفا و جفای معشوق را تحمل می‌کند. شاعر از تغییر حالات خود و گذر زمان می‌نالد و در نهایت، به ناامیدی و تسلیم در برابر تقدیر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، غم و اندوه، و ناامیدی است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۲۵

رفت آن که کسب بوی تو از باد کردمی
گل دیدمی و روی ترا یاد کردمی

رفت آن که گر به راه تو جان دادمی ز ذوق
از موج گرد ره نفس ایجاد کردمی

رفت آن که گر لبت نه به نفرین نواختی
رنجیدمی و عربده بنیاد کردمی

رفت آن که قیس را به سترگی ستودمی
در چابکی ستایش فرهاد کردمی

رفت آن که جانب رخ و قدت گرفتمی
در جلوه بحث با گل و شمشاد کردمی

رفت آن که در ادای سپاس پیام تو
هرگونه مرغ صد قفس آزاد کردمی

اکنون خود از وفای تو آزار می کشم
رفت آن که از جفای تو فریاد کردمی

بندم منه ز طره که تابم نمانده است
رفت آن که خویش را به بلا شاد کردمی

آخر به دادگاه دگر اوفتاد کار
رفت آن که از تو شکوه بیداد کردمی

غالب هوای کعبه به سر جا گرفته است
رفت آن که عزم خلخ و نوشاد کردمی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.