هوش مصنوعی: این شعر از عشق، رنج‌های ناشی از آن، و ناامیدی‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از درد دوری، بی‌وفایی، و ستم‌های ناروا شکایت دارد و به امیدهای بربادرفته و غم‌های ناگوار اشاره می‌کند. همچنین، تمثیل‌هایی مانند مرکز پرگار فتنه و سایهٔ هما برای بیان احساساتش به‌کار می‌برد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند ناامیدی و ستم‌های عاشقانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۲۴

ز بس که با تو به هر شیوه آشناستمی
به عشق مرکز پرگار فتنه هاستمی

امیدگاه من و همچو من هزار یکی ست
ز رشک درصدد ترک مدعاستمی

سخن ز دشمن و غمهای ناگوارش نیست
ز دوست داغ ستمهای نارواستمی

دیت مگوی و ملامت مسنج و فتنه مگیر
چه شد که هیچ کسم؟ بنده خداستمی

به سرمه غوطه دهیدم که در سیه مستی
ز شرمگینی چشمی سخن سراستمی

ستم نگر که بدین بخت تیره ای که مراست
ز بهر فرق عدو سایه هماستمی

چگونه تنگ توانم کشیدنت به کنار
که با تو در گله از تنگی قباستمی

نکرده وعده که بر عاجزان ببخشاید
امیدسنج فغانهای نارساستمی

به باده داغ خودی از روان فرو شسته
هلاک مشرب رندان پارساستمی

به هرزه ذوق طلب می فزایدم غالب
که باد در کف و آتش به زیر پاستمی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.