هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و حماسی است که در آن شاعر از عشق و هجران معشوق خود می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه عشق می‌تواند حتی سخت‌ترین چیزها را نرم کند. او از درد هجران و از دست دادن نشاط و رنگ رخساره می‌گوید و تصمیم می‌گیرد که دیگر صبر نکند و برای رسیدن به معشوق خود از هیچ تلاشی دریغ نورزد. در بخشی از شعر، شاعر به مبارزه و جنگ اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که حاضر است برای رسیدن به هدف خود حتی به جنگ نیز متوسل شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و همچنین اشاراتی به جنگ و مبارزه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، فهم آن را برای گروه‌های سنی پایین دشوار می‌کند.

بخش ۹ - شعر گفتن ورقه

بگفت ای چراغ دل و جان من
بت گل رخ و جان و جانان من

به هجر اندرون کرد نتوان درنگ
شود نرم از عشق پولاد و سنگ

نگارم شد و شد ز هجرش مرا
هم از دل نشاط و هم از روی رنگ

کنون کم قضا سوی او ره نمود
نگیرم دگر در صبوری درنگ

ز جان و ز خون معادی کنم
هوا تیره فام و زمین لاله رنگ

نیارم شبیخون،‌ نسازم کمین
کزین هر دو بر مرد عارست و ننگ

بتم گر به کام نهنگ اندرست
برون آرم او را ز کام نهنگ

به خون ربیع ابن عدنان کنون
بشویم دل و جان به شمشیر جنگ
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸ - سخن گفتن ورقه با پدر و جواب دادن پدرش
گوهر بعدی:بخش ۱۰ - شدن لشکر بنی شیبه به حی بنی ضبه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.