هوش مصنوعی: در این متن، گلشاه از درد دل و هجران معشوق خود رنج می‌برد. او با اندوه فراوان به خاک می‌افتد و از خداوند می‌خواهد که داد او را بستاند و دل سنگین معشوق را نرم کند. گلشاه از بی‌عدالتی و جدایی شکایت می‌کند و اشک‌های خونین می‌ریزد. این متن پر از احساسات عمیق و درد عشق ناکام است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، درد و رنج عشق، و مفاهیم پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های غنی و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

بخش ۲۵ - نوحه کردن گلشاه

خبر یافت گلشاه کآن مستحل
جدا کردش از ورقهٔ برده دل

ز درد دل از وی برآمد خروش
بیفتاد بر خاک و زو رفت هوش

چو بازی هش آمد مه مشک سر
ببارید از دیده خون جگر

به فندق گل از ماه رخشان بکند
به خاک اندر افگند مشکین کمند

دو تا کرده آن سرو سیمین خویش
چو زر کرده گلبرگ رنگین خویش

بزد دست وز دست پیراهنش
بدرید بر سیم پیکر تنش

بغلتید بر خاک بیچاره وار
بنالید از درد و بگریست زار

همی گفت کای داور داد ده
همه از تو دانست بیداد نه

تو بگسل مر آن سنگ دل برده را
که بگسست از هم دودل برده را

گسسته که کرد این دو دل بسته را؟
که دل خسته کرد این دو پیوسته را؟

نبخشود بر ما دو بخشودنی
نبد هرچ می خواست و بدبودنی

همی گفت چونین رمی خواست مرگ
همی خون چکانید بر لاله برگ

بنالید و بر درد و هجران بگفت
دریغا شد از دستم آن نیک جفت
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
گوهر بعدی:بخش ۲۶ - شعر گفتن گلشاه در هجر ورقه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.