۲۶۱ بار خوانده شده

بخش ۲۶ - شعر گفتن گلشاه در هجر ورقه

ایا نزهت و راحت جان من
دل و دیده و جان و جانان من

تو درمان جانی و درد دلی
کجا رفتی ای درد و درمان من

گسستندم از تو، نکردند رحم
برین خسته دو چشم گریان من

ز درد دلم گشت رخساره زرد
ز غم گوژ شد سرو بستان من

ز بهر درم به غریبی مرا
بدادند بی امر و فرمان من

تو بر جان خود بر، مخور زینهار
که خوردند زنهار بر جان من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۵ - نوحه کردن گلشاه
گوهر بعدی:بخش ۲۷ - بگفت این و بر دوست بگریست زار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.