۲۵۲ بار خوانده شده

بخش ۴۰ - شعر گفتن ورقه

کنم آه ازین چرخ گردنده آه
که عیشم تبه کرد و روزم سیاه

تو بدرود باش ای گرانمایه در
که من تن سپردم به خاک سیاه

مبادا به تو بر تبه عیش و عمر
که هم عیش و هم عمر من شد تباه

دل سوخته در غم مهر تو
همی برد خواهم به نزد اله

دریغا که از وصل تو مر مرا
گسسته شد اومید و کوتاه راه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۹ - چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد
گوهر بعدی:بخش ۴۱ - مردن ورقه و خبریافتن گلشاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.