هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج هجران سخن می‌گوید. شاعر با اشاره به زردشت و آتشکده، احساسات خود را بیان می‌کند. او از سوختن دل و دیده در آتش هجران می‌نالد و به زیبایی معشوق اشاره دارد. در پایان، شاعر از تناقض زندگی و مرگ سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از عبارات ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشند که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۰ - تغزل

برخیز و برافروز هلا قبله زردشت
بنشین و برافکن شکم قاقم بر پشت

بس کس گرویدند به زردشت، کنون باز
ناکام کند روی سوی قبله زردشت

من سرد نیابم که مرا ز آتش هجران
آتشکده گشته است دل و دیده چو چرخشت

گر دست به دل برنهم از سوختن دل
انگشت شود بیشک در دست من انگشت

ای روی تو چون باغ، همه باغ بنفشه
خواهم که بنفشه چنم از باغ تو یک مشت

آنکس که ترا کشت ترا کشت و مرا زاد
و آنکس که مرا زاد، مرا زاد و ترا کشت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹ - وله
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱ - قطعه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.