شمارهٔ ۶۷ - در وصف آتش و مدح سلطان محمود

بفروز و بسوز پیش خویش امشب
چندان که توان ز عود و از چندن

ز آن آتش کز بلندی بالا
مرا بر بلند را کند روزن

وز ابر چو سر برون زند نورش
چون ماه بر آسمان زند خرمن

ماند تن او به بسدین ابری
وز قطره چکان چو ذره گون ارزن

هر قطره زر کز او جدا گردد
چون سیم فرو فتد به پیرامن

باز از حرکات چون بیاساید
از لاله ستانش بر دمد سوسن

آنجا که حسام او نماید روی
از خون عدو شود گیا روین

تا پیل چو یک بریشم پیله
اندر نشود به چشمه سوزن

شاها تو بزیر فر یزدانی
بدخواه تو زیردست اهریمن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
۲۳۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶ - غزل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸ - وداع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.