۲۲۲ بار خوانده شده

بخش ۱۹ - گفتار اندر خواستگاری کردن پادشاهان هندوستان برای بانو گشسب ونامه نوشتن ایشان برای زال زر

زبانو بگویم یکی داستان
زگفتار بیدار دل داستان

که هرروز بودی به عیش وشکار
نبودش به غیر از شکار هیچ کار

وزآن روی بشکفته چون گلستان
بشد صیت حسنش به هندوستان

سه شاه گرانمایه با آفرین
چو جیپور وجیپال و رای گزین

بدان حسن بانوی،بسته شدند
به عشقش اسیر از شنیده شدند

نوشتند هریک خطی پیش زال
نمودند بر زال زر عجز وحال

سه نامه به یک معنی اندر سخن
تو گفتی سخن ها یکی بد زبن

سرنامه نام توانا خدای
که او داد فیروزی و نام و رای

خداوند بخشنده ودادگر
ازو بنده را زور وفر وهنر

برآرنده کار خواهندگان
به سمت پناه پناهندگان

که بر خاک درگاه او با نیاز
که نومید گردد تهی دست باز

که زد دست در دامن خاک او
که ندهد بر او داد او باد او

پس از آفرین جهان آفرین
به زال آن جوان پهلوان گزین

زنزدیک شاهان هندوستان
درود وثنا بر شه سیستان

جهان را گشایش زبازوی تست
نشان سعادت در ابروی تست

فلک را بلندی ز بالای او
سرچرخ را افسر از رای او

سنانت چو با چرخ تاب آورد
خلل در رخ آفتاب آورد

زمین،سرخ رویی زروی تو یافت
چو برق،آتش ابر تیغ تو یافت

کمند تو چون اژدهایی کند
به فر تو کشور گشایی کند

بمانی بدین فر و فرخندگی
که هست از تو ما را به تن زندگی

چوهستیم از فر تو سرفراز
بود دیده ما زلطف تو باز

که درباره بنده کهتران
عنایت نکو باشد از مهتران

همی چشم داریم از پور سام
بشد ختم گفتار ما والسلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸ - تمثال آوردن پیران و گفتن حقیقت پیش افراسیاب (و) منع کردن پیران،افراسیاب را برای جنگ بانو گشسب
گوهر بعدی:بخش ۲۰ - جواب نوشتن زال و رستم به هرسه پادشاهان هندوستان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.