هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن میگوید. او از درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق مینالد و از تغییرات روحی و جسمی که در این راه متحمل شده است، سخن میگوید. شاعر از زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر خود میگوید و در نهایت از صبر و امید به دیدار دوباره سخن میراند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعارههای پیچیده ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد.
ایضا
رضینا من وصالک بالوعود
علی ما انت ناسیة العهود
ترکت مدامعی طوفان نوح
و نار جوانحی ذات الوقود
صرمت حبال میثاقی صدودا
وألزمهن کالحبل الورید
نفرت تجانبا فاصفر وردی
فعودی ربما یخضر عودی
متی امتت کوس الشوق یغنی
انین الوجد من نغمات عود
و اصبح نوم اجفانی شریدا
لعلک ای ملیحة ان ترودی
الیس اصدر انعم من حریر؟
فکیف القلب اصلب من حدید
و کم تنحل عقدة سلک دمعی
لربات الاساور والعقود
اکاد اطیرفی الجو اشتیاقا
اذا ما اهتز بانات القدود
لقد فتنتنی بسواد شعر
و حمرة عارض و بیاض جید
و أسفرت البراقع عن خدود
اقول تحمرت بدم الکبود
و غربیب العقائص مرسلات
یطلن کلیلة الدنف الوحید
غدائر کالصوالج لاویات
قد التفت علی اکر النهود
لیالی بعدهن مساء موت
و یوم وصالهن صباح عید
الا انی شغفت بهن حقا
و کیف الحق استر بالجحود
و لو انکرت ما بی لیس یخفی
تغیر ظاهری ادنی شهودی
تشابه بالقیامة س حالی
و الا لم تکن شهدت جلودی
لقد حملت صروف الدهر عزمی
علی جوب القفار و قطع بید
نهضت اسیر فی الدنیا انطلاقا
فاوثقنی المودة بالقیود
و لا زمنی لزام الصبر حتی
سعدت بطلعة الملک السعید
من استحمی بجاه جلیل قدر
لقد اوی الی رکن شدید
علی ما انت ناسیة العهود
ترکت مدامعی طوفان نوح
و نار جوانحی ذات الوقود
صرمت حبال میثاقی صدودا
وألزمهن کالحبل الورید
نفرت تجانبا فاصفر وردی
فعودی ربما یخضر عودی
متی امتت کوس الشوق یغنی
انین الوجد من نغمات عود
و اصبح نوم اجفانی شریدا
لعلک ای ملیحة ان ترودی
الیس اصدر انعم من حریر؟
فکیف القلب اصلب من حدید
و کم تنحل عقدة سلک دمعی
لربات الاساور والعقود
اکاد اطیرفی الجو اشتیاقا
اذا ما اهتز بانات القدود
لقد فتنتنی بسواد شعر
و حمرة عارض و بیاض جید
و أسفرت البراقع عن خدود
اقول تحمرت بدم الکبود
و غربیب العقائص مرسلات
یطلن کلیلة الدنف الوحید
غدائر کالصوالج لاویات
قد التفت علی اکر النهود
لیالی بعدهن مساء موت
و یوم وصالهن صباح عید
الا انی شغفت بهن حقا
و کیف الحق استر بالجحود
و لو انکرت ما بی لیس یخفی
تغیر ظاهری ادنی شهودی
تشابه بالقیامة س حالی
و الا لم تکن شهدت جلودی
لقد حملت صروف الدهر عزمی
علی جوب القفار و قطع بید
نهضت اسیر فی الدنیا انطلاقا
فاوثقنی المودة بالقیود
و لا زمنی لزام الصبر حتی
سعدت بطلعة الملک السعید
من استحمی بجاه جلیل قدر
لقد اوی الی رکن شدید
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فی الغزل
گوهر بعدی:ایضا فی الغزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.