۱۸۶ بار خوانده شده

بخش ۹۳ - کشتن تجانو، پیل هندی را و ترسیدن فرامرز

تجانوی جنگی زجا در بجست
به خرطوم پیل اندر آورد دست

بکوشید بسیار پیل ژیان
که خرطوم بستاند از آن جوان

کشید از بر پیل مانند پیل
هوا گشت از گرد مانند نیل

همی جست ازو پیل، راه گریز
تجانوی پرکینه و پر ستیز

دگر پیل را پای بگرفت و پشت
برآورد و زد بر زمین درشت

از آن پس بزد خویش را برسپاه
کسی را نبد پای آوردگاه

زهم قلب ایران سپه بردرید
یکی گرد از آورد او بردمید

که شد روز روشن چو دریای قیر
بپوشید رخسار خورشید و تیر

زهولش پراکنده گشت آن سپاه
کسی را نبد پای آوردگاه

سپهبد فرارز گرد دلیر
خروشید بر سان غرنده شیر

زگردان پراز خشم و کین شد سرش
یکی بانگ زد سخت بر لشکرش

به لشکر چنین گفت کز کارخویش
ندارید شرمی زکردار خویش

کزین دیوتان دل پر از بیم گشت
پراکنده گشتید برکوه ودشت

چو فردا بر شاه ایران روید
چه گویید این را چه پاسخ دهید

که از بیم دیو بد تیره رای
همه پست گشتید و بی دست و پای

چوآواز گردنکش شیردل
شنیدند و گشتند لشکر خجل

از آن تاختن روی برتافتند
به سوی فرامرز بشتافتند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۲ - رزم فرامرز با تجانوی هندی
گوهر بعدی:بخش ۹۴ - گرفتن فرامرز،تجانو را به خم کمند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.