۲۱۸ بار خوانده شده

بخش ۳۳ - پرسش اسکندر درباره ی کوش

بدو گفت کای مایه ی سنگ و هوش
تو هیچ آگهی داری از کار کوش؟

که من چون همی آمدم با سپاه
به ره بر یکی سنگ دیدم سیاه

بر او پیکری زشت کرده بپای
نبشته ست بر دست او رهنمای

که این پیکر کوش، شاه جهان
بر او آشکارا شده هر نهان

به گیتی ز شاهان برآورده نام
رسیده فزون از سه پانصد به کام

به گیتی نبیند کس، آن کاو بدید
که داند رسیدن بدان کاو رسید؟

در آن آرزویم کزآن داستان
شوم آگه، ای مایه ی راستان

اگر هیچ آگاهی از کار اوی
یکی رنجه شو، مر مرا بازگوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۲ - فارک و بازماندگانش
گوهر بعدی:بخش ۳۴ - پاسخ مهانش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.