هوش مصنوعی: در این متن، گفت‌وگویی بین شاه و فرع درباره چگونگی به دست آوردن فرارنگ، دختری زیبا و ماه‌چهره، مطرح می‌شود. فرع به شاه توصیه می‌کند که نام فرارنگ را با کسی در میان نگذارد و به او نشانه‌های تشخیص فرارنگ را می‌گوید. همچنین، آیین خواستگاری و ازدواج در این فرهنگ توصیف می‌شود، از جمله نحوه انتخاب همسر و مراسم مربوطه. در پایان، شاه نگران است که فرارنگ او را نپذیرد، اما فرع به او اطمینان می‌دهد که فرارنگ به او مهر خواهد ورزید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیده عاطفی و اجتماعی است و همچنین شامل توصیفاتی از آیین‌های ازدواج و روابط است که برای مخاطبان جوان و بزرگسال مناسب‌تر است.

بخش ۱۳۹ - پرسش آتبین از چگونگی برگزیدن فرارنگ

به سرمستی اندر فرع را چه گفت
که بگشای بر من تو راز از نهفت

چه چاره سگالم چه رنگ آورم
که آن نوش لب را بچنگ آورم

اگر من فرارنگ را در کنار
برآرم، شوم در جهان شهریار

فرع گفت کای شاه آزاده خوی
تو نام فرارنگ با کس مگوی

چو طیهور همداستان شد براین
تو آن دختران را یکایک ببین

ز من تو نشان فرارنگ خواه
که هر یک ستاره ست و او همچو ماه

از آیین طیهور بشنو سخن
که چون سازد از دختران انجمن

به هر خانه ای ده ده اندر کند
برایشان بسی زرّ و گوهر کند

از ایشان دهد، آن که نیکوترند
که با خسروان جهان در خورند

....................................
....................................

به یک خانه اندر نشانندشان
به نام بزرگان نخوانندشان

نه جامه بر ایشان، نه زیور نه زر
وز ایشان فرارنگ بی جامه تر

ز هر سی فزونتر به بالا و چهر
فروزنده از چهر او ماه و مهر

میان دو ابرو نشان سیاه
نگهدار شاها، نشانش نگاه

به پهنای کشتی ست و بالای سرو
سرشته رخ از برف و خون تذرو

چو بینی تو دیدار دلبند اوی
دلت خود گراید به پیوند اوی

گرامیتر است او به طیهور بر
که آسایش آرد به رنجور بر

بپرسید از آیین زن خواستن
که چون بایدش ساز و آراستن

..................................
..................................

که یکدیگران را ببینند چهر
اگر هر دو را دل گراید به مهر

یک اسپرغمش سبز باید بلند
زمستان نیابد ز سرما گزند

بهارش همان و خزانش همان
همه ساله در بزم با مردمان

از آن دسته ای با ترنجی به زر
نشانده بر او چند گونه گهر

به دست اندرون دارد آزاده شوی
به دایه دهد تا برد پیش اوی

عروس ار نخواهد، نگیرد فراز
فرستد به خواری سوی مرد باز

وگر خود بود مرد را خواستار
بگیرد، ببوسد، نهد در کنار

بدو شاه گفت اینت کاری شگفت
چو بینند و آن گه بخواهند جفت

فرارنگ ترسم که از من ترنج
نگیرد، خجل بازگردم به رنج

فرع گشت خندان ز گفتار اوی
بدو گفت کای خسرو ماهروی

پریچهره بر شاه مهر آورد
بر او تربیت ماه چهر آورد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۳۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳۸ - خواستگاری آتبین دختر طیهور را
گوهر بعدی:بخش ۱۴۰ - برگزیدن آتبین فرارنگ را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.