هوش مصنوعی: متن درباره مردی شیرین‌سخن است که سخنانش در شهر و بازار شنیده می‌شود. مردم و سپاه به فرمان او پاسخ می‌دهند، اما وقتی او از جنگ و درگیری سخن می‌گوید، پندهایش سودمند نمی‌افتد. شهر و بازار از ترس و ناامنی رنج می‌برند. فرستاده او با بی‌احترامی و دشنام مواجه می‌شود و نزد قارن می‌رود تا آنچه دیده را بازگو کند. پهلوان از رفتار آنها ناراحت می‌شود و سه ماه دیگر در شهر می‌ماند، اما وضعیت خوردنی‌ها در شهر تنگ می‌شود.
رده سنی: 14+ متن دارای مفاهیم تاریخی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد. همچنین، برخی واژه‌ها و عبارات نیاز به درک ادبی و تاریخی دارند که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

بخش ۲۴۶ - خوار کردن فرستاده ی قارن توسط سپاهیان چینی

چو گفتار آن مرد شیرین سخُن
یکایک شنیدند سر تا به بن

ز شهر و ز بازار و مردم که بود
سراسر هوای فریدون نمود

سپاهی ز فرمان برون برد سر
همه پاسخش تیغ و تیر و تبر

به لشکر چنین گفت شهری که شاه
گرفتار گشت و تهی ماند گاه

ندارد یکی نام برده پسر
که تاج پدر برنهادی به سر

ز بهر که پیگار و جنگ آوریم
جهان بر دل خویش تنگ آوریم

همی لشکری را بدادند پند
نیامد همی پندشان سودمند

چخیدن نیارست بازار و شهر
که یک بهر بودند و لشکر دو بهر

فرستاده را خوار کرد آن سپاه
نکردند گفتار او را نگاه

به سنگ و به دشنام بردند دست
جوان دلاور بجست و نخست

سوی قارن آمد بگفت آنچه دید
از ایشان دل پهلوان بررمید

سه ماه دگر کرد بر در درنگ
به شهر اندرون خوردنی گشت تنگ
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۴۵ - پیام قارن به چینیان و زنهار دادن به آنان
گوهر بعدی:بخش ۲۴۷ - پیشنهاد پنهانی تسلیم شهر، و تصرف آن به دست ایرانیان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.