هوش مصنوعی: این متن بخشی از یک اثر ادبی کلاسیک فارسی است که در آن پندها و توصیه‌های اخلاقی و حکومتی به زبانی شاعرانه بیان شده‌اند. موضوع اصلی متن حول عدالت، آبادانی، و رهبری خوب است. در این بخش، پادشاه به کوش (یکی از شخصیت‌ها) توصیه می‌کند که در سرزمین‌های تحت حکومت خود عدالت را برقرار کند، از ستم دوری نماید، و به رعیت رسیدگی کند. همچنین تأکید شده که دادگری پسندیده‌تر از بیداد است و ویرانی‌ها را باید با بخشش خراج و کمک به مردم جبران کرد. در پایان، مراسمی با حضور بزرگان برگزار می‌شود و کوش با هدایایی از سوی پادشاه روانه خانه می‌شود.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و سیاسی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و ترکیبات قدیمی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۲۵۹ - پند دادن فریدون کوش را و سوگند دادن او به دادگری و فرمانبرداری

چو آن جا رسی کشور آباد کن
چو آباد کردی همه داد کن

که چون داد یابد تو را زیر دست
جز از سایه ی تو نسازد نشست

ز بیداد هر کس گریزد همی
که بیدادگر خون بریزد همی

پسند جهان آفرین است داد
که بیداد هرگز به گیتی مباد

ز جایی که ویران شده ست و تباه
رها کن سه ساله خراجش مخواه

خورش بخش و گاو و خر و گوسفند
کز ایشان برآور شود کشتمند

به کار اندرون سخت هشیار باش
تن خویشتن را نگهدار باش

که مازندرانی همه بدرگ اند
به نیروی شیر و به خوی سگ اند

چو از راه داد و خرد بنگری
گزنده سگی به ز مازندری

چو گفتار خسرو بپایان رسید
جهاندیده کوش آفرین گسترید

پس از آفرین گفت ایدون کنم
که گیتی به کام فریدون کنم

بفرمود تا موبد موبدان
به پیش گرانمایگان و ردان

در آن پیشگه کوش را پند داد
پس از پند دادنش سوگند داد

که گردن نپیچد ز فرمان شاه
نه هرگز کند عهد و پیمان تباه

نبشتند خطی بر این داستان
که شد کوش بر گفته همداستان

بزرگان ایران همه تن بتن
گواهی نبشتند بر انجمن

چو پیمان و سوگند گشت استوار
بفرمود منشور او شهریار

نبشتند و مهرش نهادند به زر
نگین زد بر او خسرو دادگر

وزآن پس نهادند بر دست خوان
بزرگان ایران ز پیر و جوان

به خوردن نشستند با شهریار
فزون بود میخواره از ده هزار

به هنگام برگشتن از بزمگاه
قبا داد رومی و زرّین کلاه

همان تازی اسبان زرّین ستام
از آن بزم هر یک رسیده به کام

سوی خانه شد کوش شادان و مست
گرفته همی دست قارن به دست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۵۸ - سخن گفتن فریدون با کوش درباره ی باختر و سیاهان
گوهر بعدی:بخش ۲۶۰ - سخن گفتن فریدون با کوش درباره ی گزینش سپاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.