هوش مصنوعی:
فریدون پس از آگاهی از غم، به فکر چارهجویی برای مقابله با دشمنان میافتد. او قارن را فرا میخواند و با او مشورت میکند. قارن سپاه را سازماندهی میکند و منابع را برای جنگ آماده میسازد. فریدون با نگاه به اوضاع جهان، متوجه قدرت و برتری کوش بدخواه میشود و میفهمد که او برای مدتی طولانی شکستناپذیر خواهد بود. در نهایت، ایرانیان به خانه بازمیگردند و کوش بدخواه به پیشروی خود ادامه میدهد.
رده سنی:
14+
متن دارای مفاهیم پیچیده و حماسی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، ممکن است برخی از واژگان و مفاهیم برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
بخش ۳۰۵ - گفتگوی فریدون با قارن در کار کوش
غمی شد فریدون چو آگاه شد
سوی چاره ی رزم بدخواه شد
بفرمود تا قارن آمدش پیش
بدو گفت کای پهلو خوب کیش
چو سستی نمودیم با دیوزاد
کلاه از بر چرخ گردون نهاد
ز هر کشوری بهره ای بستده ست
زمین خلایق بهم بر زده ست
ستاند همی باژ یک نیمه روم
جهان گشت زیر نگینش چو موم
سپه سوی خود خواند و روزی بداد
در گنج و تیغ و زره برگشاد
چو تو کارها را نگیری نگاه
شود کارت از دست و گردد تباه
سپهدار قارن همی ساز کرد
در گنج پُرمایه را باز کرد
سپه سوی خود خواند و روزی بداد
در گنج و شمشیر کین برگشاد
چو در کار گردون نگه کرد شاه
ستاره شمر گشت بیگاه و گاه
همه کامه ی کوش بدخواه دید
سر تاج او برتر از ماه دید
چو با او چخیدن ندید ایچ رای
چنین گفت با قارن نیکرای
که هرچ اندر این آسمان اختر است
پرستنده ی کوش بداختر است
چنان است صد سال و هشتاد سال
که او را به گیتی نباشد همال
نه آسیب یابد ز چرخ بلند
نه از هیچ روی آید او را گزند
ز پیگار بگشاد قارن میان
سوی خانه رفتند ایرانیان
وزآن روی شاهی همی راند کوش
گهی رزم در پیش و گه نای و نوش
به شمشیر بگشاد سقلاب و روم
زمین گشت پیشش چو بر مُهر موم
سوی چاره ی رزم بدخواه شد
بفرمود تا قارن آمدش پیش
بدو گفت کای پهلو خوب کیش
چو سستی نمودیم با دیوزاد
کلاه از بر چرخ گردون نهاد
ز هر کشوری بهره ای بستده ست
زمین خلایق بهم بر زده ست
ستاند همی باژ یک نیمه روم
جهان گشت زیر نگینش چو موم
سپه سوی خود خواند و روزی بداد
در گنج و تیغ و زره برگشاد
چو تو کارها را نگیری نگاه
شود کارت از دست و گردد تباه
سپهدار قارن همی ساز کرد
در گنج پُرمایه را باز کرد
سپه سوی خود خواند و روزی بداد
در گنج و شمشیر کین برگشاد
چو در کار گردون نگه کرد شاه
ستاره شمر گشت بیگاه و گاه
همه کامه ی کوش بدخواه دید
سر تاج او برتر از ماه دید
چو با او چخیدن ندید ایچ رای
چنین گفت با قارن نیکرای
که هرچ اندر این آسمان اختر است
پرستنده ی کوش بداختر است
چنان است صد سال و هشتاد سال
که او را به گیتی نباشد همال
نه آسیب یابد ز چرخ بلند
نه از هیچ روی آید او را گزند
ز پیگار بگشاد قارن میان
سوی خانه رفتند ایرانیان
وزآن روی شاهی همی راند کوش
گهی رزم در پیش و گه نای و نوش
به شمشیر بگشاد سقلاب و روم
زمین گشت پیشش چو بر مُهر موم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۰۴ - راست شدن مملکت بر کوش
گوهر بعدی:بخش ۳۰۶ - بخش کردن فریدون زمین را بین سلم و تور و ایرج
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.