۲۱۴ بار خوانده شده

بخش ۳۰۸ - آگاه شدن کوش از آمدن سلم

چو فاروق و سقلاب سالار نیز
به کوش دلاور نداند چیز

به هر یک فرستاد پیغام و گفت
که در سر چه دارید راز نهفت؟

بر آمد کنون سال و ماه دراز
کز آن سر نیامد به ما ساو و باز

چنین پاسخ آورد هر یک نخست
که ما را تو از سلم برهان درست

به مرزی که سلم فریدون بود
ز ما باژ خواهی همی چون بود

چو پاسخ بدان شیر شرزه رسید
بجوشید و لب را به دندان گزید

به سوگند بگشاد گویا زبان
که گر یابم از چرخ گردان زمان

من اهنگ ایران خرّم کنم
همه شهرها پُر ز ماتم کنم

به کین جهاندار ضحاک شاه
در آرم فریدونِ کی را ز گاه

همه لشکر از کشورش بازخواند
همه نامداران سرافراز خواند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۰۷ - فرستادن فریدون، سلم را به روم و فرمانبرداری شاهان روم از وی
گوهر بعدی:بخش ۳۰۹ - نامه فرستادن سلم به فریدون برای جنگ با کوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.