۲۰۳ بار خوانده شده

بخش ۳۳۸ - کشته شدن سلم

بدان سان دوان سوی لشکر شتافت
نشان یکی چوب کشتی بیافت

همه سوخته بود سالار نو
که بازار نو بود و کردار نو

سراسیمه شد شاه نو در رسید
پسِ شاه نو نیز لشکر رسید

به خون برادر گرفتار شد
چو خون کرد ناچار خون خوار شد

چنین گفت مر شاه را رهنمون
که ریزنده خون را بریزند خون

به خون ای پسر تا نیازی تو دست
که بویش گزند است و بارش کیست

به دریا کنارش به دو نیم کرد
دل رومیان را پُر از بیم کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۳۷ - جنگ تن به تن منوچهر و کوش و پیروزی منوچهر
گوهر بعدی:بخش ۳۳۹ - دادن منشور روم و توران به قارن و شاپور و بازگشت منوچهر به ایران
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.