هوش مصنوعی: در این متن، شخصی به پیش شاه کاووس می‌رود و پس از ادای احترام و ستایش شاه، او را به سرزمینی پر از گنج و ثروت راهنمایی می‌کند. در این سرزمین، سنگ‌ها از زمرد و لعل هستند و به جای گیاه، طلا از خاک می‌روید. هوای آنجا نه گرم است و نه سرد، و مردم از دردها در امان هستند. شخص پس از نشان دادن گنج‌های فراوان به شاه، او را متحیر می‌کند. شاه کاووس از دیدن این ثروت و عجایب خیره می‌ماند و با خود فکر می‌کند که باید این سرزمین را با دقت ببینند تا قلبشان به آن گشوده شود.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و اساطیری است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان پیچیده و سبک شعری آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

بخش ۳۴۴ - فریب دادن کوش، کاووس شاه را

همی تاخت تا پیش کاووس شاه
ببردندش و برگشادند راه

ببوسید پس پایه ی تخت اوی
بسی آفرین خواند بربخت اوی

ز شاهانش بستود و بردش نماز
همی گفت کای خسرو سرفراز

به چهر تو اندر فلک ماه نیست
به فرّ تو اندر زمین شاه نیست

به جایی تو را رهنمونی کنم
که در گنج و گاهت فزونی کنم

همه سنگ او زمرد و لعل پاک
بجای گیا زرّ روید ز خاک

نه گرماش گرم و نه سرماش سرد
شده زآن هوا مردم ایمن ز درد

پس از زمرد و لعل صد پاره بیش
برون کرد و بر تخت او ریخت پیش

که یک مُهره زآن گوهر وز آن نشان
ندیدند شاهان و گردنکشان

چو آن دید کاووسِ کی خیره ماند
وزآن روشنی چشم او تیره ماند

همی گفت با دل کز این سرزمین
که زرّش گیا باشد و سنگ این

مرا دید باید به دیده بسی
که دل برگشایم برآن اندکی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۴۳ - پیروزی سیاهان و گریختن کوش
گوهر بعدی:بخش ۳۴۵ - لشکر کشی کاووس به مازندران
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.