۲۱۳ بار خوانده شده

بخش ۳۶۳ - ساختن گنبد و بتی بر چهر خویش

وزآن جایگه کوش ره برنوشت
یکی گِرد آن پادشاهی بگشت

به شهر ظرش چون به دریا رسید
پس آباد و خرّم یکی شهر دید

در او گنبدی ساخت هشتاد گز
همه سنگ خاره نه چوب و نه گز

بُتی ساخت بلّور بر چهر خویش
نهاد اندر آن گنبد از مهر خویش

ز بلّور، قندیل کردش یکی
به نیرنگ روغنش داد اندکی

چو از سقف گنبد درآویختند
بدو روغن زیت برریختند

یکی آتش اندر زمین برفروخت
بکردار شمع فروزان بسوخت

چو رفتی به برج حمل آفتاب
برافروختی ناگهان گاه خواب

چنین تا جهان پر ز گلشن شدی
ز خورشید خرچنگ روشن شدی

سکندر بدان بت رسید و شکست
نکرد، این شگفتی، به قندیل دست

بجای است قندیل و گنبد هنوز
زیانش ندارد خزان و تموز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۶۲ - ساختن حوضها برای درمان مصروعان
گوهر بعدی:بخش ۳۶۴ - شارستانی به نام ارم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.