هوش مصنوعی: شاعر در این متن به یاد روزگاری می‌افتد که در کنار یار و دلدارش بود و زندگی‌اش پر از شادی و عیش و نوش بود. او از دورانی یاد می‌کند که هیچ دردی نداشت و همه چیز برایش آماده بود. شاعر از یارش به عنوان کسی یاد می‌کند که در برابر مشکلات و سختی‌ها، پشتیبان و همراه او بود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

تکه ۱۲

یاد دارم که روزگاری بود
که مرا پیش غمگساری بود

با لب یار و در بر دلدار
هر زمانیم کار و باری بود

جام عیش مرا نه دردی بود
گل وصل مرا نه خاری بود

ز اهوی شیرگیر روبه‌باز
دل بیچاره را شکاری بود

گرد آب حیات بر خورشید
از خط او بنفشه‌زاری بود

همه اسباب عیشم آماده
یارب آن خود چه روزگاری بود

گر جهان موجها زدی ز اغیار
سعدیش بس گزیده یاری بود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تکه ۱۱
گوهر بعدی:تکه ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.