۳۱۱ بار خوانده شده

تکه ۱۲

یاد دارم که روزگاری بود
که مرا پیش غمگساری بود

با لب یار و در بر دلدار
هر زمانیم کار و باری بود

جام عیش مرا نه دردی بود
گل وصل مرا نه خاری بود

ز اهوی شیرگیر روبه‌باز
دل بیچاره را شکاری بود

گرد آب حیات بر خورشید
از خط او بنفشه‌زاری بود

همه اسباب عیشم آماده
یارب آن خود چه روزگاری بود

گر جهان موجها زدی ز اغیار
سعدیش بس گزیده یاری بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تکه ۱۱
گوهر بعدی:تکه ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.