۲۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲

هر که را این عشقبازی در ازل آموختند
تا ابد در جان او شمعی ز عشق افروختند

و آن دلی را کز برای وصل او پرداختند
همچو بازش از دو عالم دیده ها بردوختند

پس درین منزل چگونه تاب هجر آرند باز
بیدلانی کاندر آن منزل به وصل آموختند

لاجرم چون شمع گاه از هجر او بگداختند
گاه چون پروانه بر شمع وصالش سوختند

در خرابات فنا ساقی چو جام اندر فکند
هر چه بود اندر دو عالمشان به می بفروختند

«نجم رازی» را مگر رازی ازین معلوم شد
هر چه غم بد در دو عالم بهر او اندوختند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.