هوش مصنوعی: شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و از بی‌وفایی و فتنه‌های او شکایت می‌کند. او اظهار می‌دارد که اگر امید وصال معشوق نبود، زندگی برایش بی‌معنا می‌شد. شاعر از غم دوری معشوق رنج می‌برد و آرزو می‌کند که معشوق حتی برای یک شب به او نزدیک شود.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده‌ای مانند عشق، بی‌وفایی، و غم است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های عاطفی بیشتری دارد. این مفاهیم برای نوجوانان زیر 16 سال ممکن است چالش‌برانگیز یا نامفهوم باشد.

تکه ۲۴

چنان خوب رویی بدان دلربایی
دریغت نیاید به هر کس نمایی

مرا مصلحت نیست لیکن همان به
که در پرده باشی و بیرون نیایی

وفا را به عهد تو دشمن گرفتم
چو دیدم مرا فتنه تو بیوفایی

چنین دور از خویش و بیگانه گشتم
که افتاد با تو مرا آشنایی

اگر نه امید وصال تو بودی
ز دیده برون کردمی روشنایی

نیاید تو را هیچ غم بی‌دل من
کسی دید خود عید بی‌روستایی

من و غم ازین پس که دور از رخ تو
چه باشد اگر یک شبی پیشم آیی؟
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تکه ۲۳
گوهر بعدی:تکه ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.