هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از مفاهیمی مانند عشق، دیوانگی، زهد، و اسرار روحانی سخن میگوید. شاعر از جدایی، عشق به معشوق، و تأملات عرفانی صحبت میکند و با استفاده از نمادهایی مانند یوسف و زلیخا، شب یلدا، و دیوانه، احساسات عمیق خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات نمادین مانند یوسف و زلیخا نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب میشود.
شمارهٔ ۱۱۹
چشمش همین نه دین و دل از ما گرفته است
جز خویش هر چه دیده در این جا گرفته است
دیگر کشد سر از بغل حکم آسمان
دیوانه ای که دامن صحرا گرفته است
اکثر ز سیر خویشتنش روی داده است
فیضی که چشم ما ز تماشا گرفته است
زاهد اگرچه ترک سرانجام کرده است
آوازه اش ولی همه دنیا گرفته است
گردیده چاک پیرهن یوسفم بخیر
دامان خود ز دست زلیخا گرفته است
روی تو را به زلف سیاه تو نسبتی است
روزی است دامن شب یلدا گرفته است
سر برده است و محرم اسرار کرده است
دل داده و زبان سعیدا گرفته است
جز خویش هر چه دیده در این جا گرفته است
دیگر کشد سر از بغل حکم آسمان
دیوانه ای که دامن صحرا گرفته است
اکثر ز سیر خویشتنش روی داده است
فیضی که چشم ما ز تماشا گرفته است
زاهد اگرچه ترک سرانجام کرده است
آوازه اش ولی همه دنیا گرفته است
گردیده چاک پیرهن یوسفم بخیر
دامان خود ز دست زلیخا گرفته است
روی تو را به زلف سیاه تو نسبتی است
روزی است دامن شب یلدا گرفته است
سر برده است و محرم اسرار کرده است
دل داده و زبان سعیدا گرفته است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.