هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و دلبستگی به معشوق، ناامیدی از رسیدن به او، و پیری و زوال عمر سخن میگوید. شاعر از دشواریهای راه عشق و ناکامیهای خود مینالد و در نهایت به تسکین دل در عالمی دیگر اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به ناامیدی و پیری، برای درک بهتر به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
شمارهٔ ۱۲۴
ز بس به راه تو دل بر سر دل افتاده است
گذشتن از سر کوی تو مشکل افتاده است
به یک کرشمه رساند به پیشگاه امید
چه شد که مرکب توفیق در گل افتاده است؟
به یک دو ساغر می هر که آمد از جا رفت
به غیر خم که در این بزم، کامل افتاده است
دلم به عالم تسکین گرفته است مقام
چو [کشتیی] که ز دریا به ساحل افتاده است
زبونی تو سعیدا ز دست پیری نیست
که نخل عمر تو از بار و حاصل افتاده است
گذشتن از سر کوی تو مشکل افتاده است
به یک کرشمه رساند به پیشگاه امید
چه شد که مرکب توفیق در گل افتاده است؟
به یک دو ساغر می هر که آمد از جا رفت
به غیر خم که در این بزم، کامل افتاده است
دلم به عالم تسکین گرفته است مقام
چو [کشتیی] که ز دریا به ساحل افتاده است
زبونی تو سعیدا ز دست پیری نیست
که نخل عمر تو از بار و حاصل افتاده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.