۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۱

عندلیب روح را تن آشیان گردیده است
یوسفی را چاه زندان خانمان گردیده است

عمرها شد جان به گرد کوی او دارد طواف
تن به عزم دیدن آن رو روان گردیده است

گر سرم گردد به گرد دل عجایب نیست این
بر سر یک نقطه ای نه آسمان گردیده است

ناتوانی بسکه ما را بر زمین افکنده است
آسمان در خانهٔ ما آستان گردیده است

بیشتر عرفان سعیدا جهل آمد بر درش
بس یقین ها بر سر آن کو گمان گردیده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.