هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، رنج، مرگ، و ناپایداری دنیا سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند جنت، دوزخ، کوه، دریا، و چرخ، به بیان احساسات عمیق و فلسفی خود می‌پردازد. در پایان، اشاره‌ای به داستان لیلی و مجنون دارد که نماد عشق بی‌پایان و رنج‌های آن است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند مرگ، رنج عشق، و ناپایداری دنیا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۳۶

جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است
دوزخ ز غم عشق تو یک سینه کبابی است

آن کس که گلو را به دم تیغ تو تر کرد
او را به نظر چشمهٔ حیوان دم آبی است

در چشم خرد، کوه تن و بی سر و پایی است
دریا لب خشکی و گهر قطرهٔ آبی است

عالم دو زمان بر صفت خویش نباشد
ای بی خبران چتر فلک قصر حبابی است

ما را گله از قاضی عنتاب نباشد
فتوی ده این شهر شما طرفه جنابی است

ای چرخ به رندان جهان این همه مستی
با آن که به مینای تو یک جرعه شرابی است

افتاده به گردن گذاران است شب و روز
آخر به کجا تا کشد این طرفه طنابی است

مشکل همه بر روی زمین است مترسید
در زیر زمین یک دو سؤالی و جوابی است

اوقات حیات و نفس بازپسین است
در رهگذر مرگ درنگی و شتابی است

صحرا چه کند گر نکند خاک به فرقش
کوه از غم او خون دل و چشم پرآبی است

دست از همه بردار و سبکبار شو امروز
فردای قیامت به میان پای حسابی است

بشنو صفت لیلی و مجنون ز سعیدا
آن خانه براندازی و این خانه خرابی است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.