هوش مصنوعی: این شعر از حسرت، عشق، و حیرت در برابر حوادث زندگی سخن می‌گوید. شاعر از ملامت‌های درونی، انتظار برای معشوق، و عجایب دنیا می‌نالد و به ناپایداری زمانه اشاره می‌کند. در نهایت، امید به رسیدن گنجینه‌ای عجیب از غیب را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج‌های عاطفی و نگاه انتقادی به زمانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۳۷

دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است
تنم برای حوادث بهانهٔ عجبی است

خبر ز آمدن او به گوش می آید
مگر رسید قیامت، نشانهٔ عجبی است

اگر رسم به وصال تو، عمر هجران را
چها گذشته بگویم فسانهٔ عجبی است

بسی سفر به جهان کرده ایم و حیرانیم
که هیچ اهل ندیدیم خانهٔ عجبی است

شراب نوش به قاضی و محتسب هم ده
که واجب است رعایت، زمانهٔ عجبی است

طلب ز غیب سعیدا هر آنچه می خواهی
که می رسد به تو آخر خزانهٔ عجبی است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.