۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۵

مکن به روی دلارام من نظر گستاخ
مرو چو خس به دم اژدر شرر گستاخ

به در کند ز جهانت فلک به رخ زردی
چو آفتاب روی گرچه در به در گستاخ

چو زلف یار مبادا سیاه کجدستی
به زور شانه به آن مو شود کمر گستاخ

به موج چین جبین بتان مشو حیران
مرو ز جهل به دریای پرخطر گستاخ

نظر به ابروی او می کنی ز جان بگذر
مشو مقابل شمشیر، بی سپر گستاخ

من فقیر چه سازم به آن چنان یاری
که کس به او نشود جز به سیم و زر گستاخ

به جان خویش سعیدا تو خود زدی آتش
بگفتمت که به آن رو مکن نظر گستاخ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.