هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناپایداری و بی‌وفایی روزگار شکایت می‌کند و بیان می‌کند که چرخ روزگار با وجود تمام سختی‌ها و بی‌عدالتی‌ها، تغییری نمی‌کند و همچنان بر مدار خود می‌چرخد. او از بی‌وفایی دنیا و سردی روزگار می‌نالد و در نهایت اشاره می‌کند که حتی آفتاب نیز به خاک می‌رود، اما چرخ روزگار همچنان پایدار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۰۶

بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟
از دست ما درازتر است آستین چرخ

نبود عجب که تیز شود تیغ آفتاب
هر روز می کشد دم خود بر جبین چرخ

جز نام بی وفایی دوران بی مدار
نقشی نکنده اند دگر بر نگین چرخ

یخ بسته عالم از خنکی های روزگار
یک موی کم نمی شود از پوستین چرخ

آخر چو آفتاب فرومی روی به خاک
گر می شوی به جهد سعیدا قرین چرخ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.