هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به دشواری‌های راه عشق و عرفان می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که رسیدن به مقام اولیا و عارف شدن بسیار سخت است و تشبیه‌هایی مانند تبدیل شیر به شراب یا نرگس به چشم بینا را برای نشان دادن این دشواری‌ها به کار می‌برد. همچنین، اشاره‌هایی به داستان‌های عاشقانه مانند لیلی و مجنون دارد و تأکید می‌کند که سلامت و جوانی بی‌بدیل هستند و پس از از دست دادن، بازگشتی ندارند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۲۳

ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گردد
که هرگز از طریق خویشتن دریا نمی گردد

تواند آدمی شد اولیا، عارف شدن مشکل
شود خون شیر در پستان ولی صهبا نمی گردد

به خوش چشمی کسی صاحبنظر کی می تواند شد
که نرگس سرمه سا گردد ولی بینا نمی گردد

سراغ چشم لیلی از غزالان کردنی دارد
که مجنون نیست آن دیوانه در صحرا نمی گردد

مبادا پای رنجیدن مکرر در میان آید
گره چون بر گره افتاد دیگر وانمی گردد

سلامت را نمی خواهند رندان ملامت کش
به کوی نیکنامی عشق بی پروا نمی گردد

زمان تندرستی و جوانی بی بدل باشد
که این بیت الحزن چو شد خراب احیا نمی گردد

ز بازار دلم با خال آن رو زلف می داند
که چون شب در میان آمد دگر سودا نمی گردد

سعیدا عندلیب باغ آن رعناست کز لطفش
[گلی] مانند خارش در جهان پیدا نمی گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.