۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۳

هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد
دلبر ماست که مهری و وفایی دارد

در چمن تا به هوای تو روان کردم اشک
سرو تشریفی و گل نشو و نمایی دارد

عاشقی را چه غم از جور و جفای ایام
که به هر حال شبی ماه لقایی دارد

در خرابات بکش باده بگو یا شافی
که از او هر الم و درد دوایی دارد

هیچ کافر نفتد همچو سعیدا در هجر
که عجب بادیه و طرفه هوایی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.